سهند نادی حق سهند نادی حق ، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

سهند نادی حق

تولد دوسالگی سهند جونممممممممممم

      سلام و صدتا سلام به پسرم و به دوستای خوب و نازم،   مامانای مهربونی که وقتی نیستیم حالمون رو میپرسن   چقدر احساس خوبیه وقتی نیستی کسی یا کسانی از حالت جویا بشن.   راستش ما از روز عیدفطر که چهارشنبه باشه رفتیم مسافرت ، با عموپدرام و خاله مهسا رفتیم به کلاردشت زیبا و خوش آب و هوا و دیشب ساعت 12 شب رسیدیم خونموننننننننننن توی تابستون امسال این دومین باری بود که رفتیم کلاردشت. خیلی خوش گذشت جای همگی خالی حالا توی فرصت مناسب خاطرات و عکسهای کلاردشت این دفعه رو براتون میزارم.         امروز ...
30 دی 1390

اولین تزکیه نفس دنیا برای سهند

سلام نفسم، عسلم ، عشقم، وجودم، سهند نازم   خوبی عزیزممممممممم؟؟؟؟؟؟؟؟   الان سه روزه که دارم روی از شیر گرفتنت کار میکنم، از روز شنبه تا امروز فقط یه وعده شیر خوردی اونم دیروز صبح بود که با قلدوری هرچه تمامتر خودت دست به کار شدی ، منم بهت هیچی نگفتم، وقتی خوردنت تموم شد، خودت دست کشیدی و از بغلم پریدی پایین و رفتی دنبال بازی کردنت. مامانی خیلی خوشحالم که دارم موفق میشم تو همون نی نی وابسته به می می مامان بودی که نمیشد ازش جدات کرد، ولی انگار خود خدا داره کمک میکنه،     به دکترت گفتم آقای دکتر چکار کنم سهند رو از شیر بگیرم، گفت باید خودت بخوای؛ وقتی خودت تصمیم گرفتی که از شیر بگیریش...
30 دی 1390

در کمال احترام ازتون متشکرم

سلام دوستای خوبم این پست رو گذاشتم برای اینکه از دوتا از بهترین دوستای خوبم تشکر کنم، اینکه میگن دوست خوب از خواهر و برادر هم به آدم نزدیک تره راسته،  راستش دوتا از دوستای خوبمون توی وبلاگشون برای تولد سهند جشنی گرفتن که نگو و نپرس حتی از پست خودم هم قشنگتر و جذابتر عکس سهند رو گذاشتن و بهش تبریک گفتن . نمیدونید چقدر خوشحال شدم و چه احساسی پیدا کردم برای همیشه عمرم ازشون ممنونم و روی ماهشون رو همینجا میبوسم همین روی ماه خودشون رو هم روی قشنگ نازگلاشون رو. از مامان کوثر جون   از آبجی کوثر کیمیاجون   و از مامان ماهان جونمممممم دوستتون دارم و امیدوارم یه روزی بتون...
30 دی 1390

با یه کم تاخیر

سلام جیگر مامان سلام عشقم، سلام همه وجودم   قرار بر این بود که جمعه این هفته جشن تولدت رو بگیریم ولی متاسفانه باز هم عقب افتاد، این هفته باباامیر خیلی کار داره و سرش شلوغه، در نتیجه تصمیم گرفتیم که یه مدت کوتاهی جشن تولد دوسالگی عسلم رو بندازیم عقب. مامانی بدون که من خیلی مشتاقم و دوست دارم خیلی زود این اتفاق بیافته و حسابی هم خودم رو آماده کردم برای پذیرایی از مهمونای نازگلم، تا حالا ببینیم قسمت چی میشه و کی میتونیم برات یه جشن تولد خوب بگیریم خاله های مهربونی که منتظر جشن تولد سهند کوچولو بودین، به همتون قول میدم که خیلی زود با یه مشت خبرای خوب خدمتتون برسم و دلهای مهربونتون رو شاد شاد کنممممممممممم...
30 دی 1390

سفر به اصفهان و عروسی آقادانیال

سلام گل پسرم تاج سرم سهند قشنگم میخوام از خاطرات این چند روزت برات بنویسم تا وقتی بزرگ شدی بگی ای والله مامانی پنجشنبه عروسی آقا دانیال نماینده فروش بلوکهای کارخونه بابایی توی اصفهان بود.  من و شما و بابایی با عمو پدرام که هم پسرخاله بابا امیره و هم شریکش توی کارخونه و خاله مهسا همسر عمو پدرام رفتیم اصفهان. چهارشنبه شب بعد از خوندن نماز مغرب و عشا حرکت کردیم. بابا امیر گفت یه سر بزنیم به کارخونه و بعد بریم. به کارخونه که رسیدیم دیدیم عموپدرام و خاله مهسا هم اونجا هستند، شما تا اونا رو دیدی پریدی توی بغل عمو پدرام و رفتی توی ماشین اونا . بابایی کارهایی رو که توی کارخونه داشت انجام داد و وقتی از د...
30 دی 1390

اطلاعیه راجع به تولد دوسالگی سهند

سلام به همه دوست جونی های سهند کوچولوی مامانیییییییییییییییییییی   اگر خدا بخواد فردا جمعه جشن تولد دوسالگی سهند جون رو برگزار میکنیم البته بعد از یکماه و دو روز ولی مهم نیست؛ مهم اینه که توی این روز قشنگ همه دور هم باشیم و البته شاد باشیم. از همه دوستای خوب و مهربون دعوت میکنم بهمون سر بزنن تا از کم و کیف تولد دو سالگی سهند باخبر بشن ...
30 دی 1390

لغت نامه سهند(2)

سلام سلام به پسر عزیز تر از جونممممممممممممم و به همه مامانای مهربونی که به من و گل پسرم لطف دارن و با سر زدن به وبلاگمون و گذاشتن نظرات قشنگ این رو بارها ثابت کردن. روی همتون رو میبوسم     این روزها سهند کوچولوی ما که حدود یک ماه از دوسالگیش گذشته خیلی خیلی قشنگ به حرف افتاده و خیلی از کلمات رو به طور جالبی ادا میکنه، تازه بیشتر وقتها هم جمله میسازه و دل مامان و باباشون میبره، به نظر من بچه ها دو وقت خیلی بانمک میشن؛ یکی زمان 6 - 7 ماهگیشونه که از نوزادی درمیان و قیافشون جالب و نمکی میشه و یکی هم بین 2 تا 3 سالگیه که به حرف میفتن. حالا پسر ناز من درست توی این زمان قشنگه:::::::::::   وقتی بهش میگیم اسمت چیه؟ می...
30 دی 1390

یه عالمه خبر

سلام به همه دوستای خوب و مهربونم چند وقته که نتونستم وبلاگ سهند جونم رو آپ کنم، البته وقت هم داشتم هااااااا ولی حسش رو نداشتم. توی این مدت خبرهای خوب و بد زیادی داشتیم اول از همه این که جمعه شب 15 مهرماه بلاخره بعد از یکماه و دو روز تونستیم برای سهند تولد بگیریم ولی درست بعدازظهر همون روز متوجه شدیم که دوربینمون نیست همه خونه رو زیر و رو کردیم ولی نبود که نبود. من و بابا امیر احتمال میدیم شاید سهند دوربین رو انداخته باشه توی پلاستیک بازیافتها که جلوی دستش بوده و ما هم حواسمون پرت شده و بدون اینکه داخل پلاستیک رو نگاه کنیم انداختیمش بیرون.  البته چون سهند نمیتونه از خودش دفاع کنه این حواشی دامنگیر اون میشه. الله و اعلم؛ الان یک ه...
30 دی 1390